عملکرد ٣٥ ساله جمهوری اسلامی از زبان آیتالله احمد علم الهدی
آیتالله احمد علم الهدی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد پس از گذشت ٣٥ از انقلاب اسلامی و در دست داشتن تمام امکانات و تجهیزات و رسانه ها و ... درخطبه های نماز عید فطر در حرم امام رضا گفت :
[[ در این کشور که مردم جانشان را فدای دین میکنند اما جانشان را فدای اقتصاد و رفاهشان نمیکنند، پس دین مردم در اولویت است. وی در پایان تاکید کرد: روز بهروز در این مملکت در مسئله ترویج فحشا و منکرات با یک وضع نابسامانتر و فجیعتر روبرو می شویم و مظاهر بیدینی و لامذهبی بر درودیوار کشور اینجور غوغا میکند. ]]
م. خ : http://www.parsine.com/fa/news/193597/مظاهر-لامذهبی-بر-در-و-دیوار-کشور-غوغا-میکند
لازم است ایشان بروند خدا را شکر کنند که این انقلاب اسلامی بود و امروزه چنین است , اگر انقلاب غیر اسلامی و سکولار بود چه میشد ؟؟
جا دارد که به ایشان و دیگر همکارانشان بخاطر این افتضاح بزرگ تبریک و خسته نباشید بگوئیم !
هرزه گوئی از شجاعت خمینی تا تشبیه رضا شاه به دیو و دلبر
مهرداد خدیر در نوشته ای [ رضا شاه؛ از «دیو» روایت رسمی تا «دلبر» شبکه «من و تو» ] دلبر نشان دادن رضا شاه بزرگ را توسط تلویزیون من و تو را از بیعرضگی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دیو نشان دادن رضا شاه میداند و نقطه ضعف شان را در فقط , نقد از منظر سنت آنها از رضا شاه میداند و مینویسد :
( اگر شبکه من وتو می تواند سیمای دلبرانه تصویر کند شاید به این خاطر باشد که می داند رسانه های رسمی در ایران تنها از منظر «سنت» نقد می کنند و نه از پنجره آزادی. حال آن که ایرانیان اگر هم به ظاهر، تنها مدرنیسم و تجدد را بستایند در دل اما ستاینده روح مدرنیته اند که همان آزادی و هویت مستقل فردی و انسانی است.)
م.خ : http://www.asriran.com/fa/news/347729/رضا-شاه-از-دیو-روایت-رسمی-تا-دلبر-شبکه-من-و-تو
من تنها برای نشان دادن پایبندی ایشان به هویت مستقل فردی و انساندوستی و انسانیت انسانی ایشان و برداشت از آزادی و آزادگی از منظر آقای مهرداد خدیر , توجه شما را به نوشته نامبرده در مورد آیتالله خمینی و پذیرش قطعنامه ٥٩٨ و قبول آتش بس بین ایران و عراق پس از هشت سال جنگ بیهوده و خانمانسوز جلب میکنم و قضاوت را به خوانندگان محترم میسپارم تا خودشان داوری کنند که چنین شخصی وقتی با بلاهت تمام قبول قطعنامه را یک شجاعت برای امام عزیزشان میدانند و قید میکنند چگونه میتوان تشبیه دیو و دلبر او را در مورد پدر ایران نوین و خزعبلات دیگرش در مورد آزادی و انسانیت و هویت مستقل فردی را از او بپذیریم و باور کنیم؟
و چگونه ما باید قبول کنیم که چنین شخصی وقتی برای مسبب و به پایان برنده هشت سال جنگی که جز کشتار جوانان و ویرانی مملکت هیچ سود دیگری نداشته , صفت شجاعت را به کار میبرد , فهم و درک درستی از واژگان آزادی و انسانیت و هویت و استقلال فردی و دیگر کلمات و واژه های زبان پارسی دارد؟
و چطور باور کنیم که این شخص میتواند یک سردبیر و روزنامه نگار و اصلاح طلب باشد ؟؟
مهرداد خدیر و مقاله [[ پذیرش قطعنامه، روز شجاعت امام(ره) بود !! ]]
( 27 تیر اما بی گمان "روز شجاعت امام خمینی" است. روز دیگری در توصیف شجاعت های او و این بار بر پایه «مصلحت». 27 تیر روز شجاعت امام است به خاطر ترجیح مرارت جام زهر قبول قطعنامه بر احساس حلاوت اصرار بر مواضع گذشته. به سبب ترجیح نظر «تمام کارشناسان سیاسی و نظامی» بر «نظر خود تا چند روز قبل از آن». به دلیل قبول مسوولیت به جای نسبت دادن آن به دیگران.27 تیر 67 را اگر نتوان به عنوان روز فتح جشن گرفت می توان به خاطر شجاعت امام در تغییر نظر خود و ترجیح مصلحت و واقع گرایی سیاسی بر آرمان خواهی های پرهزینه گرامی داشت.)
م. خ : http://www.hashemirafsanjani.ir/content/%D9%
و من فقط به ایشان دوستانه توصیه میکنم : که آقای محترم , لازم نیست که آدم در هر موردی ادعای فضل و اظهار نظر بکند و قلمش را بگرداند و کاغذ را سیاه بکند .//
گدائی , دلیل دیگری برای به خارج رفتن ایرانیان
تا بحال دلایل بیشماری مانند مشکلات اجتماعی و سیاسی و تحصیلی یا برای بهتر زندگی کردن و یا ....
از مهاجران و مسافران ایرانی به کشور های دیگر دیده ایم ویا از زبان خودشان یا دیگران شنیده بودیم , اما جدیدا دلیل دیگری هم برای خارج رفتن ایرانیان پیدا شده , دلیلی که عرق شرم بر پیشانی ما مینشاند و برگ ننگین دیگری از حکومت جمهوری اسلامی در تاریخ ایران محسوب و ماندگار میگردد جای میگذارد , گدائی !!
بله , تکدی گری یا همان گدائی کردن , اخیرا جمعی از هم میهنان ما بخاطر فقر و نیاز به کشورهای حاشیه خلیج پارس و یا کشورهای خاور دور رفته و در آنجا به تکدی گری پرداخته اند که دستگیری آنها سبب فاش شدن ملیت و سپس مایه بی آبروئی برای ایرانیان و ایران گشته است .
درد آور تر از همه داشتن مدرک و مهندس مکانیک بودن یکی از آنهاست ....
خواندن این خبر را برای آندسته از کسانی که با گذاشتن اخبار و پست از میزان خلافکاری و جرم و آمار آن در دیگر کشورها , به تطهیر فقر و خلاف در ایران میپردازند را شدیدا توصیه میکنم , تا بگردند و انقلتی هم برای این آبروریزی پیدا کنند ...
[[ به گزارش «تابناک» : در کشورهای عربی نیز برخورد با متکدیان، عادی است؛ البته در ماه رمضان به واسطه افزایش متکدیان، این برخوردها در کشورهای مسلمان و مشخصاً در کشورهای حاشیه خلیج فارس شدت میگیرد و متأسفانه منجر به انتشار چنین اخباری میشود که تنها نام یک ملیت در آن برجسته میشود: ایرانی.
بیگمان در میان متکدیان دستگیر شده در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و عمدتاً در امارات، شمار چشمگیری با تابعیت آفریقا و همچنین با تابعیت همین کشورها به چشم میخورند و شکی نیست که تنها ذکر نام ایران، حکایت از همان عناد همیشگی دارد، ولی واقعیت آنکه خبرهایی چون دستگیری یک خانواده گدا با تابعیت ایرانی در امارات، دور از واقعیت نیست و چنین چهرهای را برخی از ایرانیها سالهاست به نمایش گذاشتهاند.
تکدیگری برخی از ایرانیها در دیگر کشورها به دورانی بازمیگردد که تب سفر به ژاپن برای یافتن شغلهای پست بالا گرفته بود و گروهی در میانه سفر به مالزی یا اندونزی تغییر جهت میدادند و ساکن در کنار در مساجد جاکارتا شدند؛ جایی که در این ماه رمضان بیش از 6000 متکدی دستگیر شدند. درآمد گدایان در مالزی، اندونزی، امارات متحده عربی و قطر به عنوان میزبان بیشترین متکدیان خارجی بالا و وسوسهکننده است، به گونهای که میان دستگیرشدگان یک مهندس مکانیک بوده است.
یکی از دستگیرشدگان در دوبی فقط در 21 دقیقه، 700 درهم برابر حدود 600 هزار تومان از تکدیگری به دست آورده بوده و به همین دلیل، بسیاری از جمله برخی از ایرانیها به قصد تکدیگری راهی این کشورها میشوند و حال برخیشان مشمول برنامههای مقابله جویانه شدهاند؛ اما آیا حقیقتاً چهره ایرانی تنها پانصد هزار تومان ارزش دارد و باید برای چنین رقمهایی، ایرانی با چهره «گدا» به جهان معرفی شود؟
چنین رفتاری به کدام بخش از فرهنگ ایران ارتباط دارد و چگونه میتوان در برابرش سکوت کرد؟
سوای نقدی که به این افراد وارد است، این نگاه وجود دارد که بسیاری از این اشخاص اگر نیاز نداشتند به این کشورها نمیرفتند تا در دیار غربت تکدیگری کنند. واقعیت این است ..]]
منبع خبر : http://www.tabnak.ir/fa/news/419935/گدا-چهرهای-که-از-ایرانی-به-اعراب-خلیجفارس-نشان-میدهیم
1محسن نامجو و ستایش او ازچه گوارا و شوخی اش با رضا شاه
محسن نامجو بنابرعادت همیشگی خودش در سایت BBC ( نقل به ادعا ) مطلبی به بهانه قطعه (رضا خان ) نوشته که آنرا تنقیح ! در رفع سو تفاهم ها و پاره ای از اختلاف نظرها که خودش و برخی دیگر که آنرا بدیهی میدانند , عنوان کرده است.
و گفته : اين يك شوخى با رضاخان بود، جدىاش نگيريد...!
http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2014/07/140719_l44_nazeran_namjoo_rezakhan_music.shtml
که باید به ایشان بگویم که : باور کن همان شوخی کردم مهران مدیری برای ما بس و کافی بود و باور کن که ما دیگر نمیتوانیم چیزی را به شوخی ببینیم و به شوخی گوش کنیم و یا آنرا به شوخی بگیریم.
چون ما هر چه فکر کردیم مشخص نبود که منظور ایشان از جدی اش نگیرید , نوشته خودش هست یا شوخی زننده اش و یا شخص رضا شاه یا قطعه رضا خان ایشان !
پس ما آنرا جدی میگیریم و سخن تو را هم جدی میگیریم وشوخی تو را هم جدی میگیریم و رضا شاه را هم جدی میگیریم و این نوشته شما را هم جدی میگیریم .
اما قبل از هر چیز خدمت آقای نامجو باید بگویم که استعمال از واژه نامتداول تنقیح توسط شما , سبب تحقیق در مورد آن شد که با توجه به محتوای نوشته شما یقین حاصل گردید که منظور اصلی شما از تنقیح همان تنقیح مناط بوده که شما سهوا و یا عمدا مناط آن را جا انداخته بودید !
[[ تنقیح. فرهنگ فارسی معین. (تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاکیزه کردن . 2 - اصلاح کردن کلام از عیب و نقص میباشد ,
و
تنقیح مناط (اصول ) ؛ ثبوت علیت مشترک بخاطر تعمیم حکم متعلق بموضوعی مخصوص بر موضوعات دیگر با الغای خصوصیات آن موضوع بدان نحو که آن خصوصیات را در حکم دخالتی نباشد، مثلاً شارع حکمی را به سببی برای موضوعی تشریح کرده است و در ضمن آن حکم اوصافی هم موجود است ، هرگاه چنان باشد که با حذف آن اوصاف علت اصلی که موجب تشریح حکم است از میان نرود عین آن حکم را در موارد دیگر تعمیم میدهند و این تعمیم را تنقیح مناط گویند.]]
که با تایید و تاکید نسبت به دفاع از قطعه مذکور در نوشته خودتان که کاملا آنرا بسط و تعمیم داده اید , بدون شک همان تنقیح مناط درست میباشد نه تنقیح خالی ...
در مورد گلایه ها و شکوه ها در مورد توهین ها به اناث شما که خودتان مدعی شدید از جانب تیمسار و سرلشگر و ارتشبدان زمان شاه به شما شد! ( که ما حتی تصور آنکه یک سرجوخه یا گروهبان سه رژیم جمهوری اسلامی اول خودش و درجه نظامی خودش را بگوید و به شما معرفی بکند و بعد به اناث شما توهین کند را درمخیله خود نمیتوانیم بکنیم !)
و از حق و حقوق هائی که شما و هر خواننده دارند ولی شما برای مخاطبان ذره ای از آن حق و حقوق را قائل نشدید و در نظر نگرفتید...!
و ادعا در باره فهم موسیقی منتقدین در باب دستگاه شور و همایون و چند مضراب و بلوز و راک و پاپ ...
( که هنوز به اعتقاد من قطعه دهه شصت بدون موسیقی شما زیباترین و پخته ترین و بهترین کار شماست) !
و یا ادعای رقصیدن با قطعه رضا خان که کامنت های بسیاری در مورد آن داشتید... ,
پس منهم شما را به خواندن با دقت و بدون حب و بغض همان کامنتهای زیر نوشته خودتان که دوستان در نهایت ادب و احترام و با آگاهی از موارد دلخواه شما به آن پاسخ داده اند و برایتان گذاشته اند و نوشتند دعوت میکنم تا کاملا بر گاف ها و اشتباهات و مغلطه هائی که در این نوشته کردید و داشتید وا قف شوید و به تضاد گفته های خودتان پی ببرید ...
فقط از شما خواهش میکنم که چند لحظه خودتان را بجای من بگذارید و قضاوت کنید اگر دوست داشتید پاسخ دهید که چطور یک خواننده جوان ایرانی میتواند در باره یک چریک مبارز اهل آمریکای جنوبی که هیچ کاری و هیچ خدمتی هم برای او و کشورش نکرده و اصلا شاید نمیدانسته پایتخت ایران کجاست و در کدام منطقه جغرافیائی قرار دارد !
به زبان غیر مادری اسپانیائی و هم به زبان مادری سرزمین خودش در مدح اوآواز بخواند و اورا مدح و ستایش کند و برایش فاتحه بخواند ,
ولی در باره یکی از پادشاهان خدمتگزار سرزمین خودش از بدترین و زشت ترین کلمات استفاده کند برایش آواز هزل بخواند و اورا به تمسخر بگیرد و به او توهین کند و ...... ,
بعد توقع داشته باشد که دیگران آنرا یک شوخی بدانند و آنرا به شوخی بگیرند و جدی اش نگیرند ؟!
و حتی سفارش کند که با آن آواز قر کمر بدهند و شلنگ تخته بیاندازند ؟
فقط دوستانه میگویم : آقا محسن , عزیزم , جانم , باور کن خودتی...