شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۳

فکر کنم حال آقای کرباسچی هم خوب نیست !

فکر کنم حال آقای کرباسچی هم خوب نیست !

 


    نمیدونم چرا اینجوری شد , بچه خوبی بود !

بیشتر گل و درخت میکاشت و جاده آسفالت میکرد تا حرف بزنه !!


اولین ( و تا همین الان آخرین )  کسی بود که در جمهوری اسلامی عملش از حرفش بیشتر بود.

حدس میزنم که  این گیجی و سردرگمی و بی هویتی اصلاح طلبان بهش سرایت کرده !

   

وگرنه این کسی نبود که از این مزخرفات بگه :

[[  دروغ ملی بزرگی در ثبت نام مرحله دوم یارانه‌ها به دولت گفته شد!
کرباسچی  به ثبت نام مرحله دوم یارانه ها در کشور اشاره کرد و بیان داشت:
با توجه به اینکه ما دارای یک کشور اسلامی هستیم و باید راستگویی را در جامعه رواج دهیم اما متاسفانه جامعه را به سمتی پیش برده‌اند که مردم به خاطر مسائل اقتصادی دروغ بزرگ را به دولت می‌گویند.وی اضافه کرد: در این ثبت‌نام اعلام شده بود که 60 درصد مردم ایران بی‌خانه هستند و آیا این واقعا واقعیت دارد و این به‌عنوان یک دروغ ملی محسوب می‌شود چرا که ما در حال حاضر 21 میلیون خانوار در کشور داریم که این کشور نیز دارای 20 میلیون واحد مسکونی نیز است.]]


منبع خبر : http://www.mehrnews.com/detail/News/2301409

غلامحسین جان فدای اون گلکاری هات بشم , مردم دروغگو هستند ؟

این حکومت با مردم صادق هست و بهشون راست میگه ؟

تو میتونی یک سرایدار راستگو در این حکومت و دولت به مردم نشان بدی , وزیر و نماینده پیش کش خودت و فریبا ...

ببینم , کی جامعه را بسوی دروغگوئی پیش برد ؟

لابد دشمن و استکبار جهانی به سرکردگی صهیونیست غاصب , آره ؟

ببین , پیش برده اند یا پیش برده ایم ؟

ثبت نام یارانه چه ربطی به وضع مسکن مردم داره ؟

تو اگر میخواهی از وضعیت مسکن مردم بدونی باید به آمارهای درست سازمان آمارگیری مراجعه کنی , نه به ثبت نام یارانه ها !!

تو بیست ٢٠ میلیون مسکن را بین ٢١ میلیون خانوار تقسیم کردی و به هر خانواری یکی یه دونه مسکن دادی که حساب کتابش جور درنمیاد ؟

اصلا تو خودت چند تا مسکن داری ؟

اکبر و فریبا و ممدلی و اینا..., هر کدوم چند تا مسکن دارن و چند تاشو اجاره دادند ؟

ببینم این چند روزه پیش الهام و باهنر و اینا نرفتی و تو محفل شون نشستی ؟

نمیگم خودت زدی , میگم شاید بخوری شدی و حالیت نیست...

نرو اونجور جاها ...خوب نیست .

برای اصلاح طلبانی که مردم براشون آلت فشار از پائین برای چانه زنی از بالا هستند خوبیت نداره و عقلانی نیست که بهشون بگی دروغگو ...

اینجوری آلت تون را گم میکنید و  آنوقت دیگه نمیدونید باید کجای نظام فرو بکنید !؟

میگم اگه حالت خوب نیست یه چند روزی با فریبا و داداشش ممرضا برین دماوند دیزی بخورید و رای بدین , تا یک کم حال و احوالت بیاد سر جاش .... 

 
 

اندر حکایت خالی بستن کیمیائی با یکی از دیالوگهای معروف خودش

اندر حکایت خالی بستن کیمیائی با یکی از دیالوگهای معروف خودش
(( کاری از شراگیم زند , طناز خوش ذوق و خوش قریحه ... ))

 

قصه ش درازه...

من بودم و اسی علاء , پری و اختر و شهلا و مهرداد صمدی و... 


آره و اینا ,  خیلی بودیم...

ممد آقامون هم  ,      بود...


(( ممد ؟کدوم ممد ؟))

 ممد سپانلو بابا...میشناسیش...

آره...

از ما نه واز اونا آره ,  که بریم دنبال آمبولانس.


تو نمیری به موت قسم اصلا ما تو نخش نبودیم.


آره، نه، گاز و دنده... دم غسالخونه اومدیم پائین.

یکی چپ، یکی راست یکی بالا یکی پائین

دیدیم همینجور میت هست که میذاشتن روی تخت و میشستن...

اولی رو شستن به سلامتی رفقا لول لول شدیم،

دومی رو شستن به سلامتی جمع کف و خون قاطی کردیم.

نوبت به میت ما رسید گفتن آقا پنبه تموم شد...

تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم...

این جیب نه , اون جیب نه ... , تو جیب ساعتی  , یه بسته پنبه هیدروفیل اومد بیرون!

که دیدم یه پسره مرده شوره , هیکل میزونه گفت:

میت زنه من نمیشورم...

گفتم هتته؟

گفت عفت...

عفت نیومد...

رفته بود مرخصی...

گفت یکیتون باید به میت محرم بشه بشورتش...

اینو که گفت فشارم افتاد.

چشم باز کردم دیدم ظهیر الدوله ایم و دارن میت رو خاک
میکنن...

حالا ما به همه گفتیم شستیم...

شمام بگین شسته...

آره...خوبیت نداره...

واردین که...!



تکلیف من که نمیخوام برم بهشت چی هست و چی میشه ؟

تکلیف من که نمیخوام برم بهشت چی هست و چی میشه ؟
 

خیلی احمقانه و  خنده دار هست که مردم بدبخت فکر یه لقمه نون و گرفتاریهای زندگی شون در این دنیا هستند و آخوند ها دارن برای فرستادن یا نفرستادن آنها به بهشت تو سر و کله هم میزنند و مثل سگ و گربه به جون هم افتادند !

یکی شون که معلوم نیست تقاص کدام گناهش را داره پس میده که خدا زد پس گردنش و ندیده و نسنجیده شد رئیس جمهور تا گند و کثافت های احمدی نژاد را جمع بکنه چند وقت پیش یه حرف درست و حسابی تو عمرش زد و گفت :


آقایون من که الان دستم تو حساب و کتابه و مدیر اجرائی هستم و دارم کارها رو انجام میدم و چند سال هم رئیس کمسیون امنیت ملی نظام بودم بهتون بگم که نمیشه این مردم را به ضرب و زور چماق بفرستیم بهشت ....

 

البته ما نباید خیال کنیم که ایشون دلش به حال مردم سوخته و این حرف رو زده ...نه ,


نخیر ...

ایشون دیدند که با تحریم ها و وضعیت اقتصادی و کمبود بودجه و نرمش قهرمانانه و اختلاس های بی شرمانه و نفهمی افراد دولت و نمایندگان و جیب خالی این کار غیر ممکن و محال است که  چنین حرفی زد .

و لابد حساب کردند و دیدند که بودجه برای خرید چماق برای ٧٥ میلیون نفری که باید تو سرشون بزنند و به بهشت بفرستند را هم ندارند و مزدورهای بسیجی هم که تو زمان احمدی نژاد ابی زیر پوستشون رفته ,  نرخشون را بردند بالا و دیگه با چهارصد پونصد هزار تومن چماق و باتوم تو سر مردم نمیزنند !

   

 
آقا حالا چندتا از اون آخوندهای گاگول بی بصیرت نفهم گیر دادند به این بابا که تو چرا این حرفو زدی ؟

اونی که هنوز باباش نصفه و نیمه کلیمی  و جهود هست میگه : نشد بفرستیم بهشت , درهای جهنم را براشون باز میکنیم میکنیم !

اون یکی که هنوز تو گوریل یا آدم بودنش علما و حکما باهم اختلاف دارند میگه :

نزن این حرف هارو که اگر رهبر دستور بده میام عباتو و سرت میکشم , ها ....

اون یکی که اگه شغل آخوندی ور بیفته میشه جای پاپا نوئل مشغولش کنی و سر کارش بزاری , میگه :

ما مردم را باید به ضرب چوب و چماق و اشکنه هم که شده بفرستیم بهشت , نه یک کلام بیشتر و نه یک کلام کمتر......!

و بی بصیرت گاگول نگفت که اون دسته از مردم که بنظر ایشان بزغاله و گاو هستند هم باید بفرستند و برن بهشت یا نه ؟

حالا تکلیف من که چند سال پیش برای همشون بغیر از احمد خاتمی که ازش خوشم نمیاد میل زدم و استفتاء کردم که :


آقا جون من نمیخوام برم بهشت , چیکار کنم ؟ 

 و هیچکدوم هم جواب منو ندادند چی هست و چیکار باید بکنم ؟؟

 

جمعه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۳

حال آقای مسعود کیمیائی اصلا خوب نیست

حال آقای مسعود کیمیائی اصلا خوب نیست
   

کارگردان و نویسنده قیصر و گوزنها در گفتگوئی با شرق پس از شرح زندگیش که :

  در میان چاقو کش ها بزرگ شدن و ورشکست شدن پدرش و کار در کارخانه  آرد و همسایگی خلیل طهماسب و رادیو ترانزیستوری مجید خیاط خلاصه شده...

 و تنها تاریخ زندگی او الحمدلله روز ٣٠ تیر هست نه ٢٨ مرداد و فقط از سیاستمداران مصدق و دادگاهش را میشناخت و با قطب زاده هم آبش در یک جو ی نمیرفت !!

و در کل زندگی از نظر ایشان  زندگی = مقابله  +  اضطراب

( این از شرح زندگی ایشان بزبان خودش )

 ایشان از شال سبز خلیل طهماسبی و نقش های پشت گاری و نقش هائ شاهنامه بر روی گونی آرد و ویزا کیلوئی جلوی سفارت امریکا و و همه و همه وهمه گفتند ,

فقط نگفتند که ایشان در محاکمه و اعدام متهمین بیگناه سینما رکس آبادان چه نقشی داشتند و آنجا چکار میکردند ؟  

و سپس ادعائی میکند که باید یقین کرد که یا ایشان به جای فروغ فرخزاد سرش
محکم به جدول کنار خیابان خورده و نمرده !

و یا جنسش قاطی داشته و مواد توهم زا در آن بکار رفته و تعارف هم سبب افراط مصرف گردیده که ایشان خودشان را در غسالخانه گورستان زرگنده تصور میکنند که پیرمرد غسال مشغول خواندن صیغه محرمیت بین او و فروغ است تا او بتواند جنازه فروغ را غسل میت بدهد !

و چنان گفت :  * مگر می‌شود کسی این حوادث را دیده باشد و دروغ بگوید؟ مگر می‌تواند به خود اجازه دهد چیز دیگری بگوید؟ فیلمساز آینده این سرزمین است. اصلا مگر می‌تواند از اینها خلاص شود؟ مگر می‌شود از مصدق خلاص شد؟ از آن دادگاهش؟ مگر می‌توانم از ورشکستگی پدرم خلاص شوم؟

پس راست می‌گویی. وقتی راست می‌گویی، راست می‌گویی....

تو که راست میگی ....!

اما خواهر فروغ فرخزاد , پوران فرخزاد بلافاصله و بدون یک لحظه درنگ و تردید و بدون هیچ تعارف و رودربایستی گفت : 

ایشان هیچ نقشی در غسل فروغ نداشت و من یادم نمی‌آید اصلا ایشان را دیده باشم!
درخواست می‌کنم برای کسب شهرت یا در جایگاه شهرت ماندن، راه‌های دیگری بیابند و خانواده من را رها کنند!!


 

من فکر میکنم آقای کیمیائی مثل من فکر کرده  که فروغ فقط همان یک برادرش فریدون را داشت ,  او هم که در قید حیات نیست و اسمال آقای نوری اعلاء هم که از خودمونه ...


پس ببند خالی رو ....

اما کاش مطلب به همینجا ختم میشد !


او درباره بهروز وثوقی اسطوره سینمای ایران هم گفت :

آقای وثوقی آن لحظه که کارگردان می‌گوید:
 دوربین، حرکت، قطع؛ آن لحظه فوق‌العاده است.
بقیه‌اش یک آدم کاملا عامی و عادی است.
من خیلی برای او زحمت کشیدم.
خیلی با او کار کردم.
خیلی زیاد.
فرضا فیلم‌های قبل او را ببینید متوجه می‌شوید بازیگری بوده که می‌خواسته در فیلم‌هایی که بازی می‌کند پا جای پای «فردین» بگذارد.
 آواز می‌خوانده، می‌رقصیده، همه این کارها را می‌کرده است،
 بلد هم نبوده.
نمی‌توانسته.
البته یک‌سوی دیگرش بازیگر خوبی بود.
یعنی هست.
منتها اندازه‌های استعداد خودش و جایگاه خودش به‌عنوان بازیگر را نمی‌شناسد.
مثل این می‌ماند که بخش ناآگاه وجودش راجع به بخش هنرمندانه‌اش تصمیم بگیرد. آن بخش ناآگاه درک درستی از استعداد بازیگری او ندارد. نمی‌داند که چه بازیگر بااستعدادی است؛ بااستعداد برای نوعی از نقش‌ها. به‌قول «اسفندیار منفردزاده» تمام پیچ و مهره‌هایش دست من بود.
 
واقعا هم همین‌طور بود.!!

با این تعریف :

یک : صددرصد جنسش قاطی داشته و خیلی هم بد قاطی داشته و صاحب جنسش نامردی کرده ...

دو : مواد قاطی دار معرفت و قدر شناسی و  مدیون و مرهون بودن را از بیخ میسوزند و همه چیز را برعکس میکند .

این تعریف آنهم از جانب کسیکه در عالم سینما و هنر هیچ تحصیلات آکادمیکی ندارد و تنها تجربه او در عالم سینما مربوط به حمل سه پایه و آوردن چای و پیدا کردن محل مناسب برای صندلی تاشوی مرحوم ساموئل خاچیکیان در ساخت فیلم خداحافظ تهران بوده و بس .//

حالا مشکلش با آقای محمود دولت آبادی و هربرت رید و باقر پرهام و جان فرد و بچه های زیر گذر بازارچه و آب منگل بماند ....

از خانم گوگوش و از دوستان ایشان میخواهم که بیشتر به او سربزنند و جویای احوالش باشند , چون آنطور که پیداست ,

 آقای مسعود  کیمیائی اصلا حالش خوب نیست

   

شما هم از این نانوائی نان بخرید!

شما هم از این نانوائی نان بخرید!

آقا من دیگه فقط از این نانوائی نان میخرم چون میگن خیلی صواب داره ...

از نشاط بن بیخیال بن رقاص لعبت باز  روایت کردند که پدربزرگ همسایه امام نقی اینا فرموده : گندم و آرد نان این نانوائی همان گندم بهشت است و هرکس لقمه ای از نان این نانوائی را بخورد با دایره و دنبک اورا به بهشت میبرند و خداوند  هفتاد دیسکو که گیتارش از طلا و درامش از نقره هست با هفتاد حوری رقاص که تحت نظر جمیله دوره دیده اند به او میدهد .


همچنین از مطرب بن همیشه مست بندری نقل شده که خوردن نان این نانوائی با هفت بار قر دادن و رقصیدن با ام کلثوم در صحرای مروه و عرفات برابر است .//



               

تا به کی مردم افغان میخواهند و میتوانند این حرکات را تحمل کنند؟

تا به کی مردم افغان میخواهند و میتوانند  این حرکات را تحمل کنند؟



تا به کی ملا عمرها و ملا فلان ها میخواهند بجای خدا درافغانستان حکم صادر کنند ؟

تا به کی طالبان میخواهند با این کارها بهانه لازم برای حضور نیروهای بیگانه را تامین کنند؟ 

تا به کی باید این خبرها روح و روان آدمی را بلرزاند و انسان را متأثر کند ؟

[[ نیروهای طالبان پسر و دختر جوانی را در استان بغلان افغانستان به اتهام  ارتباط  قبل  از ازدواج  دستگیر و  در
محاکمه ای صحرایی به اعدام محکوم و تیرباران کردند.]]

به همین سادگی دو جوان را بخاطر اتهام (( اتهام )) به ارتباط , آنهم قبل از ازدواج میکشند و فرمان شیطان را بجای حکم خدا اجرا میکنند ؟

ما نفهمیدیم نیروهای آمریکائی و بین المللی پس از ده سال حضور آنهم به بهانه از بین بردن القاعده و طالبان و تروریزم آنها در افغانستان چکار میکنند و سرشان به چه چیزی گرم است ؟

چرا دولت و ملت افغان به امریکا برا ی پاکسازی باقیمانده طالبان فشار موثر ی وارد نمیکنند ؟

که بهترین تعبیر این گفته سعدی باشد : سر مار را به سنگ دشمن کوب ...

آیا تفکر صلح و دوستی با طالبان پرهزینه و زمان بر نیست ؟

انهم با کسانیکه هیچگاه با مردم افغان دوست نبودند و دوستی نکردند !



 
آیا برای افغانستان و مردمش چیزی مهم تر و واجب تر از تامین امنیت و ثبات و آرامش وجود دارد ؟

آیا بدون برقراری امنیت و حاکمیت قانون , پیشرفت و آبادانی در افغانستان امکان پذیر است ؟   

پنجشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۳

من به همه چیز این دنیا و وضعیت کنونی آن معترض هستم

من به همه چیز این دنیا و وضعیت کنونی آن  معترض هستم

من به این دنیای تحویل داده شده به ما , معترضم و آنرا نمیخواهم .

من نمیتوانم وارث چنین افتضاحی باشم و همان را برای فرزندم به ارث بگذارم. 

من نه میتوانم تحویل گیرنده آن و نه تحویل دهنده چنین گندی باشم .

نه آنکه من آدم خاص یا تافته ای جدا بافته باشم , نه ....

من یک فرد عادی و خیلی معمولی همانند چند میلیارد نفر دیگر از انسانهائی که بر روی زمین زندگی میکنند , هستم .

من هیچوقت و در هیچ زمینه ای خاص نبودم .

من نه کارخانه ای دارم , نه جز صاحبمنصبان و دولتمردان میباشم و نه حتی در رشته ای از هنر و یا ورزش و یا رشته تحصیلی بخصوصی دارای  مدرک و صاحب عنوان نمیباشم .

یک فرد خیلی خیلی معمولی و عادی ...

پس لطفا این مطلب که نظر و دیدگاه شخصی خودم میباشد را یک اعتراض و نظر یک فرد عادی همچو میلیاردها نفر دیگر که آمده اند و هیچ چیز با آمدن و بودن آنها تغییر نکرد و جز چند نفر هم از حضور او در این دنیا باخبر نبودند و هنگامی که مرد هم هیچ اتفاقی نیفتاد , و انگار که نه انگار ...بدانید و تصور کنید .

ای  بس که نباشیم و جهان خواهد بود  
      
                                   نی  نام  زما  و نی‌ نشان  خواهد بود

زین  پیش   نبودیم و  نبد  هیچ   خلل        

                                  زین پس چو نباشیم  همان خواهد بود

این نوشتار , برداشت شخصی من ,  یک انسان بدنیا آمده در اواخر قرن بیستم وزندگی در قرن بیست و یکم است .

 کسیکه تجربه زندگی در دو هزاره و دو قرن را داراست و آنرا تجربه میکند .

[[ بسیاری از ما که در اواخر هزاره دوم بدنیا آمدیم و اینک در هزاره سوم تاریخ بشریت زندگی میکنیم یا متولد قرن بیستم هستیم و اینک در قرن بیست یکم به زندگی خود ادامه میدهیم , که این تقارن زمانی فقط برای عده معدودی از مجموع انسانهائی که آمدند و رفتند پیش می آید.]]

 و من فکر نمیکنم که این تقارن زمانی به هیچ وجه افتخار و یا تفوقی برای ما باشد چراکه هیچ خوشبختی از این بابت نصیب ما نشده است !

اما اگر کمی به خودمان نگاه کنیم میبینیم که شوربختانه ما وارث یک قرن حماقت و جهالت و توحش و بیداد گری و تخریب و جنایات پیشینیان و پدران خود هستیم .

یک قرن که چندین برابر تمام دوران از اولین تمدن انسانی , ما دنیا را آلوده و طبیعت را تخریب و دیگر حیوانات را منقرض و و به اندازه تمام آن هزاران سال به یکدیگر ستم و در حق هم جنایت کردیم و از یکدیگر کشتیم .

آبها را آلوده و سمی کردیم , بر روی خاکهای حاصلخیز آسفالت ریختیم و برج و آسمانخراش زدیم , جنگلها را از بین بردیم , هوا را آلوده و غیر قابل تنفس کردیم , کوه ها را برای ساختن جاده صاف کردیم , مراتع سرسبز و زیبا را تبدیل به شهرک ها و ویلاها و خانه های ییلاقی کردیم , نسل چندین حیوان و جانور  را بر انداختیم.

[[ پیشینیان ما  در کمال بلاهت در حالی که اسلحه در دست داشتند  و لبخند احمقانه ای هم میزدند در حالیکه یک پای خود را بر لاشه حیوان زبان بسته گذاشته بودند عکس یادگاری میگرفتند و آنرا شجاعت و افتخار میدانستند  و یا با بلاهت هر چه تمامتر برای اثبات این جنایت  سر آن حیوانات را کنده و خشک نموده و به دیوار خانه خودشان میکوبیدند !]]

 و هنوز با رذالت و پستی تمام آنها را گرفته و داخل یک قفس کوچک انداخته ایم تا در ازای مقداری پول به دیدن آن جانوران بخت برگشته رفته تا از وجود دیگر جانداران در دنیای اطراف خود باخبر شویم و به کودکانمان جانورانی آزرده و افسرده و بیمار و غمگینی بغیر از خودمان  نشان دهیم   !!

و این در حالیست که  دسته دیگری از آنها که بسیار از ما نیز باهوش تر میباشند از این رفتار ما چنان به تنگ آمده اند که بصورت دسته جمعی خودکشی میکنند !

در این یک قرن ما حتی به خودمان هم رحم نکردیم و برای زیاده  خواهی و فرونشاندن شهوت قدرت و جنون برتری داشتن , دست به کشف دنیاها و سرزمین های دیگر در دایره بسته و محدود همین کره خاکی زدیم!
( احمقانه نیست که میگویند کشف امریکا , مگر امریکا در همین کره زمین محدود و بسته نبود و نیست , و قبل از کلمب وجود نداشته و کسی آنرا ندیده بوده جز اروپائی ها ! کاشف امریکا و کاشف پنیسیلین چقدر فرق دارد ؟) 

 و بومیان بی آزار و صلح طلب و قانع و بی ادعا را یا نسلشان را برانداختیم ( در نیوزلند و استرالیا و جزایر ) و یا  آنها را در غل و زنجیر کردیم و همچو احشام به یکدیگر فروختیم و تجارت انسان و یا برده داری که بزرگترین ننگ بشر و بشریت محسوب میگردد را به راه انداختیم.

و چون به سادگی و پاکی و بی آلایشی و انسانیت آنها رشک میبردیم رنگ پوست را بهانه برتری و تفوق کرده و آنرا ملاک انسانیت قرار دادیم و بدینوسیله همنوع خودمان را تحقیر کردیم که واقعا این تفکر و رفتار عرق شرم و خجالت را بر پیشانی هر انسانی مینشاند.

 و اوج این بیشرمی و پلیدی در آنجاست که چند ده میلیون از آنها را بخاطر انتقال به سرزمین های دیگر در بین راه بعلت کمبود غذا و آب و و امکانات بهداشتی کشته و جنازه آنها را به دریا ریختیم !

و تا همین شصت سال پیش نیز نشستن آنها بر یک نیمکت و یا رفتن به یک مدرسه و حتی سوار شدن و استفاده از اتوبوس برای آنها ممنوع و در صورت سرپیچی  مستوجب کیفر و بازخواست و تنبیه و گاهی مرگ بود!

و دین و مذهب نیز تقریبا همیشه دستی و نقشی در  این جنایات و پلیدی ها و پلشتی ها  داشته و از آن حمایت نموده و به آن جنبه شرعی داده و اسلام که خود را یکی از بهترین و پیشرفته ترین و انسانی ترین دین از ادیان ابراهیمی میداند , هنوز برده داری را جایز میداند و آنرا نفی نکرده و منسوخ و محکوم نمیداند !!

که البته بجای خودش از این ادیان الهی و رحمانی که بیشترین بدبختی امروزه بشر از جهانبینی پست و غیر انسانی و پلید آنهاست سخن خواهم گفت .

من برای توجیه کامل شما و خلاصه کردن مطلب به ذکر چند نکته بسیار ساده و پیش پا افتاده که همه ما در روزمره گی خود با آنها سر و کار داریم قناعت میکنم  تا شما نیز به خوبی بدانید که ما وارث چه هستیم و پدران و پیشینیان ما برای ما چه گذاشتند و ما چه میکنیم ؟

یکی از دستاوردهای قرن گذشته بلائی بنام سیگار است !

دقت کنید محصولی که بر روی پاکت محتوی آن با خطی خوانا و با زبانی بسیار ساده و همگان فهم نوشته شده : مصرف سیگار برای تندرستی زیان آور است و استعمال آن سبب بیماری و سرطان و در آخر موجب مرگ شما میگردد , با تشکر شرکت marlboro یا Winston یا Lark  و KENT  و اشنو ویژه و هما فیلتر دار ....

و بعد باز هم کارخانه آنرا تولید ( تولید بیماری و مرگ ) میکند و دولت و حکومت هم کاری به آن ندارند و ما مردم هم احمقانه بابت بیمار کردن و سرطان گرفتن و کشتن خودمان پول میدهیم و آنرا میخریم و از فروشنده تشکر هم میکنیم !!!!

و جالب اینجاست که تا چندی پیش بصورت علنی این کارخانجات مرگ , ساپورت و تامین کننده مالی گروه های ورزشی دنیا بودند و در استادیوم ها تبلیغ محصولاتشان را میکردند ؟!؟!؟!


محصول دیگر قهوه و مصرف آن است ;


آیا احمقانه نیست که برای از بین بردن تلخی یک نوشیدنی مجبور شویم انقدر در آن شکر بریزیم تا قابل نوشیدن شود و در آخر هم ما مبتلا به دیابت و مرض  قند شویم؟
جالب اینجاست که برای توجیه این بلاهت با حذف شکر تظاهر به علاقه و دوست داشتن مزه تلخ میکنیم!!


محصولی که گاهی پزشکان از عواقب و ضرر  و زیان های آن میگویند و معده ها و پیچش و دردهای آن گواه بر این مدعا هست!

 و گاهی برخی دیگر از خواص و تاثیر آن بر کنش مغز داد سخن سر میدهند که میدانیم آن هم با دریافت وجه و برای تبلیغ  شرکتهای سازنده و وارد کننده آن میباشد!

کیلومتر شمار و نشانگر سرعت در اتومبیل !


سرعت و شتاب برای یک اتومبیل و خریدار آن , مطلبی مهم و اساسی و در خور توجه است و هرچه کیلومتر شمار آن دارای رقم ها بالاتر و اعداد بزرگتری باشد در رضایت خریدار و فروش آن محصول توست فروشنده نقش مهمی دارد !


دقت کردید که در تمام اتومبیل ها سرعت ها بالاتر از ١٥٠ کیلومتر و گاهی تا ٢٠٠ تا ٢٥٠ کیلومتر نیز میباشد و این اعداد در صفحه نمایشگر سرعت نیز قید شده و دیده میشود در حالیکه ما در تمام دنیا هیچ اتوبان و جاده ای نداریم که اتومبیل بتواند با آن سرعت حرکت کند و سروکارش با قانون نیفتد و اتومبیل ها فقط در برخی از بزرگ راهها  مجازند که با سرعت  ١٢٠ کیلومتر در ساعت حرکت کنند!!

و بی تردید اگرکسی بالاتر  از این سرعت حرکت کند با پلیس و قبض جریمه سر و کار خواهد دا شت !!

خوب اگر سرعت مجاز در تمام دنیا زیر ١٢٠ کیلومتر در ساعت است , چرا سازندگان آن اتومبیل را برای سرعتی بالاتر از آن طراحی میکنند و میسازند ؟!!

که یا سازندگان به قانون بی توجهی  و دهن کجی میکنند و یا پشت گوش خریداران را  مخملی میبینند و آنها را خر تصور میکنند !!

و چرا تابحال هیچ دولت و حکومتی به سازندگان آن تذکر نداده که طبق قانون رفتار کنند و اتومبیل بسازند ؟ 

و در خاتمه این بخش و پایان این قسمت ,  شما را دعوت به تماشای  بزرگترین و پیچیده ترین دستاورد علمی پیشینیان و پدران خودمان میکنم ,خواهش میکنم که به کاربرد این دستاورد بیشتر فکر کنید و  کمی به کارآئی آن در مورد قدرت تخریب و کشتار انسانها بیاندیشید ؛


               


    افلاک که جز غم نفزایند دگر    

                                       یک کم نکنند تا نگذارند دگر

   نا آمدگان  اگر بدانند  که ما     

                                      از دهرچه میکشیم  نایند دگر 
                                              (( حکیم عمر خیام نیشابوری))