یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۲

دروغ به این بزرگی ....!

دروغ به این بزرگی ....!

جمعی از پاچه خواران مصباح یزدی که  ملت را مثل خودشان فرض کردند و برای جمع کردن آبروی نداشته ریخته شده از مصباح یزدی ، دست به جعل ٢٤٢٢ نام تحت عنوان نخبگان استان لرستان زده ، که پنداری نخبگان استان لرستان لنگ و معطل حمایت مصباح یزدی از لنکرانی بودند !


[[ حالا اگر مینوشتند نخبگان استان یزد باز یک چیزی ....]]

این نخبگان که در آن ، هجده راس حجه الاسلام و ده نفر دکتر هستند ،

و چند خط درمیان نام های مشابه در لیست آن منتشر شده ،
که همگی آنها نخبه بی بصیرت هستند......

  که از بن دندان ولایت فقیهی هستند و چون از خودشان بصیرت نداشتند ،

منتظر بودند که مصباح یزدی که بصیرتش را در حمایت از احمدی نژاد نشان داده و به اثبات رسانده بود!!! ،

اینبار بینی بین الهی ، لنکرانی را اصلح  ترین فرد روی زمین و زیر آسمان و بالای خر پشته و در عمق آب و در زیرزمین و آویزان و دمرو و ایستاده و نشسته و درازکش و خوابیده ، بداند،

 و با دستگاه بصیرت یابی خودش لنکرانی هلو را به این ٢٤٢٢ نخبه بی بصیرت معرفی کند.//

 و آنها هم چنین جواب دهند :

 محضر حضرت علامه بصیر و مجاهد فی سبیل‌الله، آیت‌الله مصباح یزدی(حفظه‌الله)
 
«در انتخابات به افراد بصیر مراجعه کنید.»
 
در دوران فتنه و غبار ابهام، چشمان تیزبین و بصیر علمای ربّانی تا عمق جریان‌های مختلف در جامعه را شناخته و بیان پیامبرگونه ایشان- شجاعانه و صریح -راه را به پیروان راستین اسلام و انقلاب نشان می‌دهد.
 
نقض غرض است اگر رهبران عالی‌قدر نظام -این خورشیدهای پُرفروغ برآمده از کتاب و سنت- برای رهروان پاک‌نیت در سراسر کشور، چراغ‌های هدایت و مصابیح روشنگر را معرفی ننمایند و آنان را در بی‌خبری و ابهام، رها سازند.
 
لذا از عنایت همیشگی شما به ارادتمندان خود و ارائه طریق در خصوص معرفی نامزد اصلح انتخابات «جناب آقای دکتر کامران باقری لنکرانی»، جبهه سپاس بر زمین می‌نهیم و خداوند را به خاطر وجود پر برکت شما شکر می‌کنیم......
 
 
و مزخرفات دیگر ....
 
حالا شما ببینید اگر این آقای کامران خان در انتخابات ، در کل استان لرستان هزار رای بیشتر آورد من اسم مصباح را عوض میکنم .....

یا صاحب الزمان بیا و از خیر اینترنت و دنیای مجازی بگذر ....

 یا صاحب الزمان بیا و از خیر اینترنت و دنیای مجازی بگذر ...

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات:       

صدا و تصویر امام زمان از لایه‌ای بالاتر از فیبر نوری برای تمام جهان ارسال می‌شود.....

 

آقا جان ،

ای بقربان  پسورد و رم چند گیگای  لپ تاپتان شوم , ای همه جهان همچو یک تصویر در صفحه مانیتور شما ...

مبادا که شما خام این حرفها شوید .
مبادا که شما گول این وعده های مجازی را بخورید.

شما خودتان نظری بر تیتر این خبر بینداز,
 و کمی از علم لدون خودت هم چاشنی آن کن و آنرا  بسنج !!

آیا سرعتی بالاتر از سرعت نور داریم که این مردک وعده آنرا میدهد ؟

اصلا آقا جان تو را به جان همین سید خراسانی , کمی این خبر را  بالا و پائینش کن , اگر خودت از خنده دمرو نیفتادی و دل درد نگرفتی !

آقا جان یا صاحب الزمان ،

ای به قربان آن غیبت کبری شما شوم که از غیبت صغری شما بزرگتر است ،
ای به قربان آن بقچه ات شوم که همه در خواب آنرا در دستان مبارکت میبینند....

بدان و آگاه باش ,
که این وعده و وعید های یه من یه غاز اینها زهی بخاطر گهی بودن کون آنهاست و یحتمل و لاجرم و بی تردید  فقط برای اغفال و سر کار گذاشتن شماست ...
 
یا مهدی ادرکنی یا ابا الحسن ،

اگر فکر کردی که اینها عاشق چشم و ابروی مبارک شما هستند  سخت در اشتباهی وخیال کردی , که اینها فقط به فکر کاسبی و رقابت هستند و بس .
 
 
ببین این طویله دار دجال و همنشین خر یکچشم او چه میگوید ؛

[[ نامی  گفت: 
که به دستور احمدی‌نژاد این وزارتخانه مشغول راه‌اندازی یک سایت بین‌المللی است که «تا با سایت‌های گوگل ارث، ویکی‌پدیا،
ویکی‌مدیا وبینگ که هم اکنون بیشترین نیاز نسل جوان رابا روش‌های زندگی غربی برآورده می‌کند قابل رقابت باشد]]
 
ای ارواح الفدا , ای گیرنده کدلس سروش الهی , 

آیا به تو وحی منزل نمیشود و ندا از پس پرده غیب نمی آید که اینها  فقط میخواهند از جمال یوسفی وصوت داوودی و هیکل آرنولدی و  شهرت براد پیتی و کمال بی بدیل تو ، برای تبلیغات و پر کردن جیبشان سو استفاده کنند؟

خودت هم خوب میدانی که این نر گداها , اصلا نم هم پس نمیدهند و نمیسرفند و دیناری هم گیرت نمی آید !
 
و اصلا هدف اصلی آنها این است که شما را هم مانند دیگر مخالفانشان آلوده اینترنت و سایت و وب و لا یک و امتیاز بکنند  و اگر گول آنها را بخورید ، تا بیایید به خودتان بجنبید  اسیر لا یک و داغ کردن و داغ شدن شده اید و تمام وقت شما در کامنت بازی بهدر خواهد رفت...

و درست همان وقت هست که شما از وظیفه اصلی خود یعنی برقراری عدل الهی باز میما نید .

 چرا که همین  بوزینگان ,  پست ها و لینک هایتان را کاری میکنند که به  قعر سایت سقوط کند تا هیچکس آنها را نبیند و شما مجبور شوید هی بنویسید و هی بنویسید ...
 
ای مهدی موعود ،

بیا و یکبار دیگر به خواب دوست آبادانی سر مهتر دجال آن مصباح یزدی بیا و
خیلی رک و بی تعارف به او بگو که تو اصلا  نیازی به این جنغولک بازی ها نداری و کارت در دنیای حقیقی هست و اصلا ربطی به دنیای مجازی ندارد!
 
یا در آن بقچه هائی که همه کسانی که تورا در خواب میبینند در زیر بغل داری  ، دوتا از آخرین مدل های آی پد های بهشتی را جاسازی کن و بیاور و نشان بده , که این احمق ها بفهمند که دستگاه ها  و سرورهای خدا سیستمش فرق میکند و فیبر نوری هم به گرد پایش نمیرسد...!!
 
آقا جان ،  جان مادرت خیلی بپا و مواظب باش ،

چون اینها یه هکرهای پدر سوخته ای دارند که نگو و نپرس و وارد هر سیستمی میشوند و آن را هنک و هک و هونک و قفل و تخلیه میکنند!
 
یا مولا , ای به قربان همه بی کله گی و جسارت شما شوم ,
من میترسم , من میترسم که این هکرها ی پدرسوخته ابوسفیانی تخم دول دولی اینها , برنامه وپروگرام ماموریت الهی شما را بدزدند و ازروی  آن کپی بزنند و بدهند به ولایت فقیه !

که اگر چنین کاری کنند حالا خر بیار و باقالی بار کن .... ،

که در آن صورت دیگر دست شما به هیچی بند نیست و خلاص .
 
و بدانید آگاه باشید که همین ها  به دو سوت آنرا کپی کرده و آن را تکثیر میکنند
 و چارتا  ده تومن ، تو فوزیه و میدون توپخونه بصورت دستی میفروشند ومن هم مطمئن هستم که این وسط یک قرون هم گیرشما نخواهد آمد. 
 
و تازه اگر خدا  برایت قاطی نکند و به تو رحم کند ،  و ملاحظه جدت امام نقی را که خیلی دوستش دارد بکند و بخاطر این اشتباه نزند و پدرت را درنیاورد باید هزار
 و چهارصد پونصد سال دیگر بنشینی و معطل شوی تا خدا یه پروگرام جدید برایت 
طراحی کند تا ظهور کنی !!
 
اصلا آقا اگر از ما میشنوی بیا و از خیر این کامپیوتر و اینترنت و فیس بوک و این قرتی بازی ها بگذر ....
والله این کارها آخر و عاقبت نداره , از من گفتن بود دیگر خود دانی .//   
   
 
  

هیچ‌گاه عنصر نژادی لازمه وجود هویت ایرانی نبوده و نمی‌توانسته هم باشد


سنت آمیختگی قومی و نژادی همواره در ایران حاکم بوده است.

هیچ‌گاه عنصر نژادی لازمه وجود هویت ایرانی نبوده و نمی‌توانسته هم باشد.



نژادپرستی بیشتر محصولی اروپایی و پدیده جدیدی است.

از آن‌جایی که تعریف ایرانی از هویت، یک تعریف فرهنگی و تاریخی و تاریخ ما هم یک تاریخ آمیزش قومی و نژادی بوده است، هویت ایرانی هیچ‌گاه نژادپرست نبوده است.

به این دلیل است که در‌هزار سال اخیر حکومت‌های ایرانی به لحاظ نژادی «ترک» بودند اما هیچ‌گاه ایرانیان این حکومت‌ها را به‌عنوان حکومت‌های بیگانگان تلقی نکرده‌اند.

ما در هویت ایرانی ستیز نژادی نمی‌بینیم.

اگر در متون ما هم گاهی از تقابل ترک و تاجیک سخن به میان می‌آید این تقابل نژادی نیست بلکه کارکردی است.

تقابل بین دو گروه‌بندی اقتصادی و اجتماعی است.

تقابل دو ساختار کارکردی در تاریخ ما که یکی نماینده نظامیان و دیگری نماینده دیوانیان بوده است.

 در واقع ترجمه دیگری از تقابل اهل قلم و اهل شمشیر یا دو ساختِ زیستی یکجا‌نشینی و کوچ‌نشینی بوده است.

ضمن این‌که به دلیل فراز و نشیب‌های تاریخی و موقعیت ژئوپولیتیک ایران، هیچ‌گاه ما نژاد خالص نداشتیم.

تاریخ ما بیشتر با تضاد مذهبی و سیاسی و اقتصادی قابل توجیه است تا تضاد نژادی.

اساس ایدئولوژیهای پان‌ایرانیسم در ایران که در دوره‌هایی بسیار اوج می‌گرفت افسانه است نه واقعیت.

تاریخ به نفع این‌ها گواهی نمی‌دهد.

لذا ایران و ایرانی یک واحد کلی بوده با اجزای بسیار متنوع و ویژگی هویت ایرانی به لحاظ قومی و حتی فرهنگی و تمدنی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت بوده و زیبایی جامعه ایران نیز به همین بوده و هست.

ایران و ایرانی نه به مفهوم نژادی بلکه به مفهوم مردمی که تاریخ مشترک و تجربه زیسته مشترک و سرنوشت مشترک داشتند و فرهنگ متنوع و در عین حال واحدی به نام فرهنگ ایرانی را با مشارکت با هم خلق کردند.

لذا آنچه که ما در قرن بیستم به‌عنوان هویت ملی با آن مواجه می‌شویم از یک طرف ریشه در یک هویت فرهنگی، تاریخی، ایرانی دارد و از طرف دیگر حاصل یک سنتزی است با نهادها، مفاهیم و ایده‌های مدرن حکمرانی، حقوق‌خواهی و شهروندی و هویت غیردینی نه ضددینی.

در هویت ملی، اسلام یک مولفه دینی و فرهنگی است اما ایرانی الزاما مساوی با مسلمان یا شیعه نیست.

در قانون اساسی مشروطه برخلاف دوره صفویه همه شهروندان ایران صرف‌نظر از هر دین و مذهب، ایرانی محسوب می‌شوند.

در دوره صفوی، ایرانی تا حدود زیادی مساوی بود با قزلباش یا شیعی.

اما از مشروطه به این طرف ایرانی مساوی است با تمام کسانی که شهروند ایران هستند و در این سرزمین به دنیا آمده‌اند و در سرنوشت تاریخی و فرهنگی کل این مردمان شریک هستند.

عنصر مذهب و دین در اینجا متمایزکننده نیست.

هویت ملی‌ای که شامل همه شهروندان ایران با یک سرزمین واحد، دولت مرکزی واحد، زیست تاریخی و فرهنگی واحد و گذشته مشترک است و البته یک عنصری که مخصوصا در میان ملت‌های مدرن بسیار مهم است، آینده مشترک.

گذشته مشترک کافی نیست.

آینده مشترک هم مهم است.

باید اراده ادامه هم‌زیستی در میان تک‌تک اعضای این خانواده بزرگ وجود داشته باشد.

ما در قرن نوزدهم با تجربه جدا شدن بخش‌هایی از کشور از پیکر ایران مواجه بوده‌ایم.

فراموش نکنیم که کشوری که الان به نام افغانستان شناخته می‌شود در دوره صفوی و افشاری بخشی از جامعه ایران محسوب می‌شده است.

تاجیکها، ارامنه، آذری‌های آذربایجان تا پیش از حملات روسیه تزاری به ایران و قراردادهای گلستان و ترکمانچای بخشی از جامعه ایران بودند.

اراده هم‌زیستی مشترک بسیار مهم است.

 اراده‌ای که این خانواده بزرگ را همبسته و پیوسته نگاه دارد.


              پان ایرانیسم افسانه است نه واقعیت

[[ بخشی از مصاحبه هاشم آقاجری با شهروندیار ]]

http://shahrvand-yar.com/media/4613


 

می خوردن من حق ز ازل میدانست ...


می خوردن من  حق  ز ازل  میدانست ... گر می نخورم  علم خدا  جهل  بود 



آقای جواد محقق درنوشته ای ؛مدعی شدند که حکیم عمر خیام نیشابوری 
اصلا شاعر نبوده و طبع شعر هم نداشته و انبوهی از شعرهای ضد و نقیض و
 بی پایه و متناقض با کلام و فلسفه ، که پس از چهارصد سال از مرگ او در نواحی 
آذربایجان پیدا شده و زمشخری و بیهقی و نظامی عروضی ، هیچ  چیزی در مورد 
اشعار خیام نگفتند،  و اگر انیشتین ویولونیست بود ، خیام هم شاعربوده....،

[[ http://alef.ir/vdciyyazrt1avq2.cbct.html?187672]]



و این اشعار سروده خیام نیست , بلکه این توطئه صهیونیست ها به سرکردگی استکبارجهانی  برای ضربه زدن
 به نظام مقدس جمهوری اسلامی درراستای تهاجم فرهنگی میباشد.//

 و بر نسل جوان واجب است که به دیگر جوانب خیام , همچون نجوم و ریاضیات 
و علوم  وی روی بیاورند و توجه کنند, و اگر نمی آورند به رباعیات و اشعار اوهم , چون به مذاق ایشان و همفکرانشان خوش نمی آید و جوابی برای آنها ندارند
 و اصلا آنها را نمیفهمند  ,
هیچ توجهی نکنند و اگر بزرگداشتی هم برای خیام میگیرند ، باید برای آن خیامی بگیرند که ایشان میگویند و تصور میکنند و ساختند  !

ولی  بسیار عجیب است که آقای محقق که میدانند ، خیام در حین خواندن صفحه چندم کتاب شفای بوعلی ، و در حین خلال کردن
 دندانش و پس از خواندن دورکعت نماز , جان به جان آفرین تسلیم کرد ،
نوشته و  مطلب خود را با یک رباعی منتسب به خیام  به پایان میرسانند!!
 
و با آن لابد میخواهند که به حزب الهی بودن خیام استناد کنند وباز هم بگویند و بنویسند  که خیام اصلا شعر نگفته و شاعر هم نبوده است . !!!

 در افکار آقای محقق ، هر کسی که جام شرابی نوشید و یا نه ,
حتی اگر آنرا بو کرد ،آن  خدا بیخبر درست مصداق بارز لاابالی و هرزگی و بیعاری و عربده کشی و از چپ و راست خود بیخبر بودن و همواره تلو تلو خوردن است.

[[ همانند حجاب که در طرز تفکر ایشان و همپالگی های ایشان اگر زنی کمی روسرییش عقب رفت و چند تار موی او بیرون بود ، بی حجاب است وآشکارا هرزه و مظهرناپاکی و عروسک استکبار و جرثومه فساد و آلوده دامن هست!]] 

      

در منطق ایشان , محال است که آدمی بتواند شراب بنوشد وکار علمی بکند و جز اندیشمندان و مکتشفان و ادبا و دانشمندان باشد ، و اصلا شرابخوار نمیداند که سواد یعنی چه و مکتب خانه کجاست ؟

و لابد باید همه چون آخوند های فیضیه ,
(( که تمام ابتکارات و اختراعات و اکتشافات علمی جهان ، مدیون و رهون تلاش ها 
و ننوشیدن شراب از جانب آنها هست! که ما هر روز و هر ساعت ،  شاهد کسب
 افتخارات علمی  و فتح  قله های علمی جهان و بهره مند شدن جوامع بشری  از  اختراعات و تلاش  آنها هستیم !))
 باشند و  فقط آبدوغ خیار بخورند و دم کرده گل گاو زبان بنوشند و زندگی کنند .

حال بیائیم فرض کنیم که نظر آقای محقق درست است واین اشعار که به ده ها زبان دنیا ترجمه و چاپ و نشر شده و شهرت جهانی پیدا کرده اصلا  کار خیام هم نباشد، و سروده وی نیست........

اما آیا ایشان و همفکرانشان  میتوانند , فقط به یکی از آنها جوابی در خور و منطقی و عقلانی و موجه و قابل قبول  و مستدل بدهند ؟



آیا ایشان میتوانند به سراینده این دوبیتی :

من می خورم و هرکه چو من اهل بود     می  خوردن من بنزد او سهل بود 
می خوردن من حق  ز ازل  میدانست      گر می نخورم ، علم خدا جهل بود 

پاسخی منطقی بدهند ؟

و یا در فلسفه این دوبیتی :

یزدان  چو  گل  وجود  ما  می آراست     دانست ز فعل  ما چه بر خواهد خواست 
چون هرگنهی که من کنم حکم مراست     پس سوختن بهر قیامت  ز چه  خواست 

پاسخی فلسفی و مستدل و قانع کننده ارائه دهند ؟

وآیا میتوانند بگویند که اگر خیام  بقول خودشان حجه الحق بود ، چرا آخوند ها ی آنزمان از دفن او در گورستان شهر جلوگیری کردند؟ 

 و در آخراینکه ؛
 آیا واقعا امام خمینی ایشان ,  شاعر بودند و شعر میگفتند ؟ 
       

جمعه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۲

هدف جمهوری اسلامی ازبرگزاری انتخابات ، سرشماری دقیق ابلهان هست

هدف جمهوری اسلامی ازبرگزاری انتخابات ، سرشماری دقیق ابلهان هست



حکومت جمهوری اسلامی به وضوح وآشکارا و درچندین مرتبه نشان داده که نه مشروعیت برایش مهم است و نه به رای وانتخاب مردم اهمیتی میدهد ،
مگر سی و چهار سال با همان رای گیری دوازدهم فروردین ١٣٥٨ حکومت نکرده است ؟

پس بدان سیصد و چهل سال دیگر هم حکومت میکند و نیازی به مشروعیت برای تاراج و دزدی و غارت کردن ایران نداشته و ندارد ،

چرا که با تمام دنیا دستشان در یک کاسه هست و دنیا هم منافعش در بودن اینها هست که بتواند نفت مفت بگیرند و دمپائی و خاک انداز، مارمولک و برنج آلوده به جای پول آن بدهند !

پس کسب مشروعیت سرپوشی بر روی دزدی هاست ......

کی و در کجا و در کدام انتخاباتی که به نفع کشور و مردم بوده ،  رژیم به رای مردم اهمیت داده و برای رای مردم ارزش قائل شده ؟

(( آوردن مستخدمین توالت شور یا به اصطلاح ، اصلاح طلبان هم که آشکارا از پشت به مردم خنجر میزنند و خیانت میکنند و سوپاپ اطمینان برای تخلیه تراکم بخارمردم هستند که بر همه عیان است )) 

چه کسی میتواند بگوید و اثبات کند که آخوندهای مجلس خبرگان با رای مردم انتخاب شده اند؟

چه کسی میتواند بگوید که احمدی نژاد با شمارش آراء دوباره رئیس جمهور شد ؟

چه کسی میتواند یک انتخابات در ایران ، از انتخاب متصدیان مستراح مسجد شاه تا اعضای شورای شهر و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را سالم و پاک و بدون مهندسی و تقلب و بنابه احترام به رای مردم  به من معرفی کند ؟

اما منظور من این نیست که این نمایش سیاه بازی یا انتخابات و در اصل انتصابات ، برای حکومت مهم نیست و هیچ ارزشی ندارد بلکه برعکس تعداد افراد و شناخت آنها برایش بسیار مهم و حیاتی هم هست ، بعله .....

مهم و با ارزش از این نظر که :

با این نمایش ، میزان حرف پذیری و میزان مقبولیت و میزان تاثیر تبلیغات خودشان را بر جامعه میسنجند ./

با این نمایش ، تعداد ابلهانی که هنوز اینها را روحانی وخادم به اسلام میدانند را دقیقا سرشماری کرده تا برای اختصاص بودجه برای تربیت چماقدار و باتوم زن و محافظان خودش دچار اشتباه نشود ./

با این نمایش ، آمار واقعی مخالفین و نسبت آنها  به موافقین و بی تفاوت ها ،تعداد آنها را  دقیقا بدست می آورد تا بتواند برای آنها زندان و بازداشتگاه بسازد و بنابر تعداد دقیق آنها ، نیروی سرکوبگر و ضد شورش و بازجو و شکنجه گر تربیت کندو هزینه بنماید ./

با این نمایش ، بر آتش اختلاف و تفرقه و چند دستگی مردم که لازمه حکومت کردنشان هست نفت میریزد و آن را  شعله ور میسازد ،تا مبادا مردم در هیچ زمینه ای کاملا باهم همکلام و همنظر باشند تا ازاین اختلاف و آب گل آلود ماهی بگیرد و سودش را ببرد ./ 

با این نمایش ، تمایل جماعت ابلهان را به دسته جات و گروه های که همگی سروته یه کرباسند و جیره خوار و مزدوران خودشان هستند را میبیند و میسنجد ،تا چهارسال تضمینی و با نظر خود آنها بر کشورو مردم 
حکومت کنند و سواری بگیرند ./     

چقدر حماقت لازم هست که ،

 با دیدن تقلب حاشا و آشکار در دوره قبلی انتخابات ریاست حمهوری 

[[که مردم به موسوی رای دادند که پس ازپنج ساعت تمام رای ها را شمردند واز صندوق احمدی نژاد در آمد]] 

 ابلهی فکر بکند ، که  با رای او ،  رفسنجانی یا براد پیت ، رئیس جمهور میشود و فقط با توجه به رای او و شمارش آن ،رفسنجانی یا قالیباف می آیند تا آزادی برایش بیاورد ،  که او بتواند آزادانه در  خیابون سوت بزند
و راه برود......  ، 

هنوز هم نمیدانید که شما به هر کسی که رای بدهید ، آنکسی که نظرش به نظر رهبری نزدیک باشد از صندوق بیرون می آید؟

و اگر هم شانسی و الابختکی ، کاندیدای مورد نظر شما با کا ندیدای مورد نظری به نظرش ، یکی بود و رئیس جمهور شد نباید ذوق بکنی و  ابلهانه فکر بکنی که با رای تو و شمارش آن  بوده ....

برگزاری انتخابات ،
برای مشروعیت حکومت  و یا ساختن وجهه بین المللی برای رژیم نیست ،

بلکه  فقط برای درگیر کردن ما با خودمان و به  دست خودمان است .//

یا شاید حق با این دوست ناشناس که کامنتش را در وبلاگ آقای گمنامیان دیدم و همانطور دراینجا بازنشر میکنم باشد و هست که :

[[ یه حکایت جالبی‌ هست که بی‌ ربط به این موضوع رای دادن و اینهایی که حاضرن در هر شرائطی رای بدن نیست ،
 و اون حکایت همون شکارچی‌ شیرِ هست ،
که هر روز میرفته جنگل واسه شکار ولی‌ هر بار که شلیک می‌کرده شیرِ جا خالی‌ میداده و تیرش به خطا میرفته و شیر هم چون وحشی بود و زور داشته هر دفعه اون شکار چی‌ رو می‌گرفته و ترتیبش رو میداده....

 و این داستان همین جور ادامه داشته تا این که یه روز شیرِ براش سوال پیش میاد و از شکار چی‌ میپرسه :
تو واقعا واسه شکار میای یا واسه ک.. دادن میای؟
 (البته با عرض پوزش از خوانندگان) حالا این حکایت ‌ هم داستان کسانی‌ هست که با وجود این که میدونن هر بار حکومت چه سؤ استفادهأی ازشون می‌کنه و چه بلاهأی سرشون میاد, باز هم میرن رای میدن,  انگار نه انگار که هر بار چی‌ به سر رای دهندهها میارند!
یه جورایی مثل این که اعتیاد پیدا کردن و عادت کردن به تحقیر و شکنجه و تجاوز!!!!]]

  

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۲

موفقیت بزرگ از نظریکی از مدیران دولت خدمتگزار امام زمان ،جمهوری اسلامی !

موفقیت بزرگ از نظریکی از مدیران دولت خدمتگزار امام زمان ،جمهوری اسلامی !
 
 

 


مدیرکل حقوقی سازمان میراث فرهنگی جناب آقای امید غنمی ،با بیان اینکه نمی دانیم چه کسی سر سرباز هخامنشی را در حراجی لندن خریده است گفت:

اینکه جرات نکرده اند نام خریدار را به ما اعلام کنند تا علیه او شکایت کنیم و آن را به کمترین قیمت فروخته اند، موفقیت بزرگی برای ایران بوده است!

http://www.afkarnews.ir/vdcivpar5t1arr2.cbct.html


خوب دقت کنید ،

ایشان نه میدانند که چه کسی در حراجی لندن این اثر تاریخی ایران را خریداری کرده که بتوانند پیگیر بازگرداندن آن به ایران شود!!

 و زرنگی و مکاری انگلیس ها را در پنهان نگهداشتن نام خریدار را از ترسویی و جرات نداشتن آنها تصور کرده و با بلاهت به زبان خودش عنوان میکند !!!

و سبب به فروش رفتن این اثر باارزش و کم نظیر ایرانی به نازلترین و کمترین قیمت شده و بر سر مال زده است !!!!

 را  موفقیتی بزرگ میدانند ....!!!!




و من همین جا درخواست میکنم که مجسمه ایشان را بسازند و به عنوان مظهر بلاهت در یکی از میدانهای پرتردد شهر نصب کنند ،

و همچنین نام ایشان را با آب طلا در سر لیست انجمن چهره های جاودان و ماندگار الاغ ها بنویسند و چاپ کنند و بر دیوار تمام طویله ها و اصطبل ها بکوبند و بچسبانند.....

 و هرشب برای قاطر های امامزاده داوود در طویله ، این موفقیت بزرگ را با صدای مداح  هلالی بخوانند و اجرا کنند .//

مرگ با شکوه و فداکارانه جان باختن

مرگ با شکوه و فداکارانه جان باختن 


همه ما روزی خواهیم مرد .

چه بر تخت ، چه بر خاک ، ایستاده یا خوابیده ، چه پیر، چه جوان ، یا بصورت طبیعی و یا با بیماری و یا در اثر سانحه و حادثه و چه آنرا تقدیر بدانیم یا جز قوانین طبیعی فرض کنیم ، سرانجام همه ماست و از آن هیچ گریزی نیست ./

اما در نحوه مردن و چگونگی آن تفاوت های زیادی وجود دارد و واکنش های آشنایان و مردم نیز نسبت به مردن یک شخص ازاهمیت خاصی برای همگان برخوردار است و کسی خواهان آن نیست که پس از مرگش 
مردم شادی کنند و در موردش بد بگویند .//

اما این خواسته آسان نیست و هر کسی نمیتواند مصداق این رباعی باشد :


روزی  که تو آمدی  به  دنیا عریان     جمعی به تو خندان و تو بودی گریان 

ای دوست کاری کن که وقت مردن       مردم  همه  گریان و تو باشی خندان 


خوب مردن و نکو نام از دنیا رخت بر بستن وبا خیالی آسوده و فارغ بال جهان را ترک کردن نیازمند ؛

شهامت و بخشش و بزرگی و فداکاری و انسان بودن است ،

یعنی تمام آن چیزهائی که آتش نشان بزرگ و فداکار امید عباسی داشت./



که با قبول اهدای اعضای بدنش در قبل از مرگ خود ، بزرگی و بخشش و انسانیت را به کمال رساند و تمام کرد.//

  نامی نکو و یادی خوش از خود بجای گذاشت و رفت...

به پدر و مادر امید عباسی برای پروراندن و تربیت چنین فرزندشایسته ای باید هزاران آفرین گفت و درود فرستاد و تبریک گفت ،

هرچند............،

 خبر مرگ چنین پسری دل ما را سوزاند ، پس چه بر سر دل مادر و پدرش 
آورده و آمده،

که میدانم غم از دست دادن چنین جوانی ، چه آتشی بر قلب خانواده اش زده و میزند.//

برای خانواده محترمش از پروردگار بزرگ صبر و بردباری را آرزومندم ،

یادش گرامی و روحش قرین شادی و نور و رحمت الهی باد .//    

دروغ ها و پاچه خواری های مصباح یزدی ،داد طلاب فیضیه را هم در آورد !

دروغ ها و پاچه خواری های مصباح یزدی ،داد طلاب فیضیه  را هم در آورد !
 


مصباح یزدی که یکی از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد بود و چندین مرتبه در خواب و بیداری از امام زمان هم برای ریاست جمهوری احمدی نژاد مایه گذاشت و بی اعتقادی و استفاده ابزاری خودش را از مذهب ،  نشان داد وبه ریش تمام اعتقادات مردم خندید و حالا چنانکه گوئی اصلا احمدی نژاد را نمیشناسد و اسم اورا هم تابحال نشنیده ، خودش را به خریت میزند ....که انگار نه انگار ....//



و حالا دودستی به جبهه پایداری و خشتک لنکرانی چسبیده و برای او تبلیغ میکند !!

که این دغل بازی ها و سیاه کاری های استاد قلابی دیگرداد طلابی که برای آموزش جهل و خرافات در فیضیه قم ، تحت تعلیم چنین افرادی قرار میگیرند را هم در آورد ....... 

قسمت هائی از نامه سر گشاده طلاب فیضیه به مصباح یزدی :

 [[ تقاضای ما این است که اگر احساس تکلیف می فرمائید، مقدسات را به میدان نیاورید. در دوره قبلی شما فرمودید:
 «دیشب یکی از دوستان ... در حال أحیاء پیش از نیمۀ شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن ، وجود مقدس ولی عصر (عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند. (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)......

حضرت استاد؛ دعای امام عصر (عج) برای احمدی نژاد چه شد؟

ما با حسن ظن می گوئیم گزارشی که به شما رسیده است خلاف واقع بوده یا آن کسی که در خواب آن دوست اهوازی شما آمده امام عصر نبوده بلکه آقای مشائی بوده است!]]

(( حضرت آقای مصباح؛ شما و همفکرانتان در ماجرای کتاب شهید جاوید گوش فلک را کر کردید که علم غیب امام معصوم (ع) زیر سؤال رفته است چرا الآن نمی فرمائید که آن همه توصیه های امام عصر (عج) از طرق مختلف به شما و دوستانتان برای رأی آوردن احمدی نزاد در سال 1384 و 1388 دلیل بر علم غیب امام هست یا نیست؟

آیا امام عصر نمی دانست که باند انحرافی فراماسونر و جاسوس و خطرشان برای اسلام بدتر از صهیونیست است؟

چطور حضرتعالی بعداً متوجه شدید ولی امام عصر (سلام الله علیه) هنوز نعوذ بالله متوجه نشده اند؟

چرا دوباره حضرت به خواب آن اهوازی نمی آید و بفرماید که العیاذبالله اشتباه شده است؟

 ما حدس می زنیم که این بار ممکن است برای کاندیدای جدید شما به خواب یک اهوازی دیگر بیاید!))

<<به نظر ما این گونه از دین برای چیزی که شما بعداً اسمش را انحراف و فراماسونر و... گذاشتید و طلای زنتان را نذر کردید و زیارت عاشورا و دعای توسل و خدا و پیغمبر را به میدان آورید اینقدر شایسته نبود.
چرا دوباره به میدان آمدید؟>>

{{  حضرت استاد؛ موارد فوق همه اشاره برآن است که حضرتعالی در سیاست کارشناس خوبی نیستید و مشاوران شما در حد آقایان قاسم روانبخش، حسین جلالی و حمید رسایی و... مشکل آفرین هستند بنابراین توصیه ما آن است که جناب استاد در مباحث عقلی و فلسفی که بحمدالله ید طولایی دارید متمحض بمانید و در همین زمینه به نظام و اسلام خدمت کنید سزاوارتر است.}}
http://www.entekhab.ir/fa/news/111627
یعنی خیلی محترمانه :
استاد خفه شو و دهنت را ببند .....






چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۲

آقا جون ، من یکی دیگه نیستم ، این چه وضعشه ؟

آقا جون ، من یکی دیگه نیستم ، این چه وضعشه ؟



  دیگه شورش رو در آوردند  , پس کی دیگه ؟

 والله , باللله  زندگی خرج داره , پول آب و برق و گاز و اینتر نت و اجاره خونه ،     و هزار درد بی د رمون داره همین اینترنت  به غیر از آبونمانش برق که مصرف میکنه ، نمیکنه ؟

بابا سه ساله اگه نیم ساعت وقت داشتیم و نوشتیم و لینک کردیم , از عظما بگیر تا رحیمی خجسته معاون احمدی نژاد رو بهشان گیر دادیم و براشان نوشتیم و پست
 گذاشتیم و خبررسانی  و آگاهسازی  کردیم . نکردیم ؟

بخدا کلی افشاگری کردیم , یعنی هیچی به هیچی ...!

پس این صهیونیست های غاصب به سرکردگی آمریکای جهانخوار ،کی میخوان با من تماس بگیرند؟
 
پس کی میخوان یکی از اون مامور دختر خوشگل هاشون را بفرستند تو چت روم ها یا فیس بوک که با من رابطه برقرارکنه ؟

تا بعد منواغفالم بکنند بعد یواش یواش خرم کنند و سرم رو گول بمالند و منو یهودی
 بکنند و بعدش هم نوکر صهیونیست ها بشم .

آقا حالا اگر دختر خوشگل تپل مپل تو دم دستگاهتون نبود هم نبود, یه خانم جا 
افتاده مسن هم  بود قبول داریم , اصلا باحجاب هم بود,  بود .....

شما فقط تماس بگیرید ....

پس این دشمنان نظام کی میخوان از طریق رابط هاشون  با من تماس بگیرند  و  بعد بصورت ناشناس در کشورهای اروپائی  یا عربی  به من لب تاپ و آی پد و لوازم کامپیوتری و  وسایل جاسوسی بدن؟

به امام حسین دیگه لب تاپم داره زوزه میکشه و نیم ساعت طول میشه بالا بیاد .

تماس بگیرید دیگه ...... 

 پس کی از اون  دلار های نفتی عربستان که وهابی ها از طریق سلفی هاشون 
میدن ، به من هم  میلیونی دلاری بدن  تا منو  مزدور قلم بدست خودشون بکنند ؟

 باور کنید شما هرچی دادید دادید، خدا بده برکت من زیاد اهل مادیات نیستم....
آقا حالا دلار نفتی عربستان نشد هم نشد ، ما مشتری هستیم ، پوند انگلیس ، یوآن چین ، روبل روسی ، ین ژاپن ، دلار مالزی ، دلار زیمباوه ، آقا پول رایج جیبوتی ، زنگبار ، بورکینافاسو رو هم قبول میکنیم  و قسطی هم قبول میکنیم با اقساط بلند مدت ،بدون بهره ...

فقط شما تماس بگیرید , بخدا مردم از بی تماسی .... 

به حضرت عباس دلم لک زده برای مزدور قلم بدست اجانب و مهره استکبارجهانی شدن  جان مادرتون تماس بگیرید دیگه ...

آقای دشمنان نظام ، تورو خدا تماس بگیر ....لاقل یه چشمک بزن .!

آقا ، براندازی نرم و سخت ، شل و سفت ، کوتاه و بلند ، چاق و لاغر ،
رنگ و وارنگ و  مدل به مدل هم بلدیم و میکنیم ....،  براندازی مخملی ، فا ستونی ، کرباسی ، چلواری  از روی جورنال های همین مزون امسال براتون میدوزیم  و رفو میکنیم و میکنیم که کیف کنید ، پول مارک هاشو هم خودم میدم.

 شما تماس بگیرید...

آقای صهیونیست جهانی ، چنون پایه  ها و ستون  باور های مذهبی و دینی رو داغون و تخریب میکنیم و به اون صدمه میزنیم که حتی  اگر
 مهندس های ژاپنی رو هم  بیارن ، نتونند یه پایه اش رو هم درست بکنند ....

تورو خدا تماس بگیرین ...

آقا بخدا من متن دفاعیه و معذرت خواهی از رهبر معظم انقلاب و خانواده شهدا 
 و امت شهید پرور رو هم نوشتم و آماده کردم تا بعد از دستگیری من توسط برادران سرباز گمنام امام زمان  تو دادگاهای فرمایشی تون بخونم ..

روزی نیم ساعت هم دارم تمرین متنبه شدن و موش مردگی  برای اعترافات
 تلویزیونی که بعدا ازم میکنید انجام میدم ، بخدا  چنون نور ایما نی در دلم بتابونم که صدا و سیما و زندان اوین و خیابونهای دوروبرش رو هم نور برداره .....

فقط شما یه تماس ، نشد یه اشاره هم بکنید من با کله اومدم ......... 

نه بابا   انگا ر شما حرف تو کله خرتون نمیره و نمیفهمید منو باش به کی دارم میگم , اصلا  شما کاسب نیستین ، اینهمه التماس رو اگه به جبرئیل کرده بودم ها ، تا حالا برام سه چارتا وحی منزل هم  آورده بود !

برم پیش برادر حسین ، اون حتما آمارشون را داره , برم ببینم اون 
صهیونیست های غا صب به سرکردگی استکبار جهانی که اون میگه کجان ؟

ببینم میتونم آدرسشونو  ازش بگیرم یانه ؟   
 

مدل های جدید چادر ، برای تشویق خانمها به حجاب و چادر سر کردن

مدل های  جدید چادر ، برای تشویق خانمها به حجاب و چادر سر کردن

یکی از کاندیداها ، که از بردن نامش معذوریم ، به جان مادرش قسم خورد که اگر رئیس جمهور شود ، این طرح را با دو فوریت به مجلس برای تصویب خواهد داد و اجرای آنرا الزامی خواهد کرد !

 

حمل گاو قربانی در یکی از سفرهای استانی احمدی نژاد ، توسط برادر ارزشی

حمل گاو قربانی در یکی از سفرهای استانی احمدی نژاد ، توسط برادر ارزشی

یکی از برادران ارزشی برای مراسم استقبال از احمدی نژاد به  شهرشان ،

به این شکل قربانی ( گاو بدبخت ) را برای سر بریدن به محل استقبال میبرد ......

فقط من هر چه دقت کردم نفهمیدم که ، برادر کدام یکی هست ؟

 
البته یکی از دوستان ،مدعی شد که احمدی نژاد را هم ، با همین برادر و سوار بر همین موتور نیز به محل بدرقه برده اند !!
 
حالا ،تشخیص با خودتان که آیا این عکس از مراسم استقبال هست یا ازمراسم  بدرقه ؟
 
 

اندرتکراربلاهت وحماقت مردم بیسواد


اندر حکایات در احوالات امروزی ما... 

گویند به موجب  گرمی هوا در تموزسال قبل از سال خشکسالی در عهد سلطان علی مظفر ولایت نشان ،پدر و پسری بر بالای بام خسبیدندی..... ،

اندکی قبل از بانگ سحری ، قضای حاجت بر پسرک فشار آوردندی و اورا از خواب شیرین بیدار کردندی و پسرک همچو مستان آخر شب کوی لولیان ، منگ و تلو خوران عزم خلاء کردندی که پیشابی بیفکند و بار خود سبک کند تا بازگردد ودگر بار سر به بالین بنهد و ادامه خواب خوش بدیدندی ...

در اوان فرود از پلکان اندر ره مستراح ،
پسرک صدائی شنید و شبحی بدید که خواب از کله اوپراندندی ،

که عنقریب یقین حاصل کرد که طراری در سرا به دزدی آمده و به روفتن اموال و تپاندن آنها در انبانی  مشغول بودندی ....

پسرک زود خودرا پنهان نمودندی....

چون گربه طباخ خانه نرم و چالاک از پلکان به بام و بر سر بالین پدر فرود آمدندی و با نرم صدائی ، پدر را از خواب بیدار نمودندی و شرح واقعه  بر او برشمردندی ...

پدر ، پسر را گفت : آیا دزد با خود سلاحی حمل کردندی و در دست چه داشتندی ؟

پورهشیار گفت : ای جان پدر ، سلاحی نداشت ، و در دست کیسه  انبانی داشت که مسروقات را در آن همی ریختندی و همی فرو کردندی ....

پدر ، پسر را گفت : تو بر بام بمان ، تا گزندی بر تو نرسد و درهنگام فرار دزد با اشاره من به بانگ بلند فریاد کن تا همساده گان را نیز آگاه کنی...

پدر آرام و آهسته رفتندی و پسرک پریشان در انتظار صدا و اشاره پدر و فرار دزد بماندندی ...

لختی گذشت که پدر به همان نرمی که رفته ،بازگشتندی و با قهر و عتاب به پسر گفت :

تو کی آدم خواهی شد و در مکتب ملا قلی چه غلطی میکنی وبه شاگردی در بازار و حجره ، سرت به کجایت گرم است که هنوز کوله مالبران را از انبان و کیسه فرق ندانستندی ؟

که من هر چه خیره شدم کیسه و انبانی در نزد دزد نیافتم و ندیدندی ....

چرا با پدر خود راست  نیستی و دروغ گفتندی و به دزد ، بهتان بر بستی ...

پاسی از صبح گذشته بود و چراغ عالمتاب جهان بر تمام گیتی نور افکندی ، پیشه وران را چاشت خوردندی.....

ولی هنوز بر بالای بام ،آن پدر پورخود را اندر تفاوت کوله و کیسه شماتت کردندی!

و اندر فضائل راستگوئی واندر کراهت و زشتی گفتن دروغ  فرزند به والدین ،

همی پند میدادندی و همی میگفتندی .... 

که امروز روز نیز ما شاهد بودندی که جماعتی از مردمان این روزگار ،

از برای انتخابات ریاست جمهوری به دوره یازدهم ، بی آنکه آنها را عبرتی از دوره پیشین و کهریزک و یادی از برومند سهراب وگل ندا و ترانه ها در سرشان باشد و بکنندی..... ،

به برشمردن نیکی های شغال نسبت به سگ زرد مشغولندی.... 

 و امید واهی ، به خیرو نیکی و نجات از جانب کوسه مردی بستندی !

که در تمام بدبختی های آنها، او نیز سهیم بوده و دست داشتندی.....

و کوس بر مصدر نشاندن سه باره وی را بر کرسی بی اختیاری و بیخودی ریاست جمهوری دارندی و زدندی ..... 

و دل به لطف و مهر او بستندی!!!

 که باید گفت : تفو بر تو ای چرخ گردون تفو..... 
      
برگرفته از کتاب، اندرتکراربلاهت وحماقت مردم بیسواد،

نوشته ؛ مولانا مصطفی الدین نیک کردار بلخی 
        
  

مهمترین دلیل کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری

مهمترین دلیل کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری

رهبرکبیر ملت ایران مسعود رجوی ،
که با حفظ سمت وظیفه شوهری رئیس جمهور محبوب و منتخب ایران خانم مریم رجوی را هم تقبل کرده اند و انجام وظایف آنرا عهده دار شدند ،

در طی فرمایشات گهرباری به شیخ علی اکبر رفسنجانی دستور دادند که کاندیدای ریاست جمهوری شوند !!

 
آگاهان سیاسی مطمئن هستند که آن تلفن مشکوک ساعت ١٧:١٥ دقیقه به خانه رفسنجانی از طرف رهبر رجوی بوده که این حکم را به شیخ اکبر ابلاغ و اعمال فرموده اند !
 
 و تحلیلگران سیاسی این حرکت را برای کسب اجازه بازگشت رهبر رجوی و سازمان مجاهدین خلقش از لیبرتی به پایگاه اشرف ، در صورت رئیس جمهور شدن رفسنجانی میدانند ، تا در آنجا ادای مبارزه کردن با رژیم را دربیاورند و به آن ادامه دهند،
تا زمانی که اپوزیسیون بتواند ایران را نجات دهد و مجاهدین هم بتوانند به ایران بازگردند .//  

 

سهم ما ، از سفره مرتضی علی ...

سهم ما ، از سفره مرتضی علی...
 

 


سفره مرتضی علی ، سفره ای هست که هرنوع خوراکی از کباب ، کبک و تیهو و آهو بریان  و انواع پلو و چلو و خورش های جورواجور و نوشیدنی های گوارا و میوه های نوبر و فصل و خلاصه هر چه که دلت بخواهد در آن هست و ظاهر میشود و هر چقدر از آن بخوری و برداری ، بازهم دارد و کم نمیشود و تمامی ندارد.../


 و کاملا مشخص است که اگر کسی پای این سفره بنشیند دیگر دل از آن نمیکند و دوست دارد که همیشه مهمان این سفره باشد از آن بهره مند شود .../

با اینکه این سفره میتواند تمام مردم را سیر بکند و راضی نگهدارد ، اما گروه کوچکی از قشری خاص ، این سفره را برده اند و در مکان خاصی پهن  کرده اند و آن مکان هم گنجایش تعداد افراد خاصی را دارد ، که برخی از آنها دائمی هستند و برخی دیگر توسط  مردم برای نشستن برسر بالا و پایین آن سفره انتخاب میشوند و برخی نیز بنابر آشنائی و پارتی بازی  از سفره مرتضی علی ،  میخورند و میبرند و میروند... /

 هرچند که انسان ذاتا طماع و تمامیت خواه هست و اختلاف و درگیری در تمام جماعت ها وجود دارد ، اما  افرادی که پای این سفره نشسته اند ، بخوبی میدانند که جماعت گرسنه بیرون از آنجا و در پشت در ، حریصانه و بی صبرانه منتظر دا خل شدن و نشستن بر سر سفره میباشند... ،

پس هر گونه اختلاف و درگیری واقعی که سبب باز شدن در و هجوم و ورود مردم شود ، مساوی با از دست رفتن سفره و تمامی برکات ونعمات حاصل از آن برای تمامی آنها خواهد بود... ،

که هیچ کدام از آنها مایل به ترک و از دست دادن سفره نیستند و هرگز چنین حماقتی را برای لقمه ای  چربتر و یا کمی بیشترو کمتر نمیکنند و نخواهند کرد.../

اما میتوانند با تظاهر به اختلاف و درگیری ساختگی  و ایجاد دسته بندی در افراد پای سفره وبا پخش و رساندن این دروغ و شایعه در میان مردم گرسنه پشت در، آنها را دچار تفرقه و دسته بندی بکنند و با نمایش و سیاه بازی در نشان دادن اختلافات خودشان ، مردم را دلخوش و امیدوار ومنتظر،  به بالا گرفتن اختلافات و درگیری و ترک آنها از پای سفره  بکنند..... ،

تا فکر شورش وانقلاب به سرشان نزند و کاملا از نشستن پای آن سفره در روزی............... ناامید نشوند و از انفجار احتمالی آنها جلوگیری کنند.! 

آن سفره مرتضی علی ، نفت و گاز و سرمایه های ملی و طبیعی و خداداد ایران هست و آن افراد آخوندها ی با عمامه و بی عمامه هستند و آن مکان ، جایگاه مذهبی در باور مردم هست و آن مردم گرسنه در پشت در دیوار هم خودمان هستیم......



که گروهی از ما نمیدانند که سگ زرد برادر شغال هست و با بلاهت و حماقت تمام خیال میکنند که یکی از دسته های خیالی آنها میخواهد با اصلاحات و بازنگری در قانون بخور بخور اسلامی خودشان ، و با تنازل در قانون اساسی بچاپ بچاپ و غارت اسلامی از سفره مرتضی علی ،  برای مردم گرسنه ، دمکراسی و آزادی و آزادی بیان بیاورند و بسازند ، تا پس از آن  ، بصورت قانونی و دمکراتیک و قانونمند تازه  مردم بتوانند به نداشتن یا کم بودن سهم خودشان از سفره مرتضی علی اعتراض بکنند و راهپیمائی سکوت برگزار کنند !!



برگزاری انتخابات ،
برای مشروعیت حکومت  و یا ساختن وجهه بین المللی برای رژیم نیست ،
بلکه  فقط برای درگیر کردن ما با خودمان و به  دست خودمان است .//          

آن تماس تلفنی مشکوک ساعت 17:15 دقیقه ...

آن تماس تلفنی مشکوک ساعت 17:15 دقیقه ...


( باید  این نوشته را با صدای بم و گرفته گوینده ، تبلیغ فیلم های ترسناک سینما بخوانید ...)

او ،  پر رمز و راز است ...

او ، صندوقچه  رازهای کشف نشده است ...

او ، مخزن الاسرار مجسم و زنده است ...

آن تماس تلفنی مشکوک از که بود ؟

او  نرم ، اما  برنده و تیز است ...

او گرم ، اما  قلبی سردتر از یخ  دارد ...

او ، دشمنانش را..... با پنبه سر میبرد ...

آن تماس تلفنی مشکوک چه گفت ؟

او ، تا به حال به روشنی و با صراحت  سخن نگفته ...

او ، تا به حال دشمنی اش را به کسی بروز نداده ...

او ، تا به حال به  هیچ  کس رحم نکرده...

آن تماس تلفنی مشکوک از کجا بود ؟

او ، گرگ باران دیده است ...

او ، مرد روز های سخت است ...

او ، کلید تمام در های  بسته است...

او کیست ؟


 
او یار امام در برپائی انقلاب ، او دلیل ادامه هشت سال جنگ ، او مهره اصلی رسوائی مک فارلین ، او متهم به بمب گزاری در حزب جمهوری ، او تنها آخوند رئیس جمهور بی ریش ، او صاحب تمام باغ پسته های ارث پدرش ، او بانی اصلاحات ، او سردار سازندگی ، او عالیجناب سرخپوش ، او آقاسی شورا ها ، او پدر مهدی و محسن و فائزه ، او سرمایه انقلاب ،  او آخرین امید و ناجی نظام ....

او،  شیخ علی اکبر بهرمانی رفسنجانی است ...



آن تماس تلفنی  مشکوک چه بود ؟

مردی که همیشه در آخرین لحظات می آید... 

مردی که همیشه حرف آخر را میزند ...

مردی که هیچکس سر از کارش ، در نمی آورد ...

مردی که همیشه قبل از حرکت برای کاری ، تلفن خانه اش زنگ میخورد ...

مردی که برای انجام کارهایش، منتظرزنگ تلفن درآخرین دقایق مینشیند...

آن تماس تلفنی  مشکوک از کجا و از چه کسی بود و به اکبر چه گفت ؟

  
فیلمی از این دوره نمایش انتخابات درتمام سینماهای ایران  +١٨