میخواهیم ، اما نمیتوانیم
میجوییم ، اما نمی یابیم
میدویم ، اما نمی رسیم
میبینیم و فقط نظاره گریم ...
میجنگیم و فقط میبازیم
میخروشیم ، اما بی صدائیم
پر تلاشیم ، اما بی نصیبیم
درآخر راهیم ، اما گم راهیم در کنارهم ، با هم هستیم و تنهاییم
آگاهیم و میدانیم اما پریشان حالیم...
برنائیم ، دانائیم ، اما ناتوانیم
نیرومندیم ، اما ز هم جداییم
برجاییم ، اما در آن حیرانیم
دریافتیم ، پس چرادر انتظاریم
میتوانیم، از چه مرددیم
میپرسیم ، اما بی جوابیماسیر تکراریم ، اما نمی رهیم...
منتظریم ،
غافل از گذشت زمانیم ،نه بخود نه بفکر فرزندانیم
دور نیست ،
دیرنکنیم ،
دیر نشود ،
در کوره راه نمانیم ، نمانیم ...
دیرنکنیم ،
دیر نشود ،
در کوره راه نمانیم ، نمانیم ...